ر ادامه، از هنرمند بزرگ دیگری هم یاد میکند؛ دکتر محمد کوثر و درباره او میگوید: از جمله فعالیتهای من در تئاتر طراحی برای نمایشهای دکتر محمد کوثر بود. یادشان گرامی که از کارگردانان خوب ما بودند ولی متاسفانه مانند تعدادی دیگر، اشتباه کردند و جلای وطن کردند و همیشه هم از این بابت غصهمند بودند. هر بار که به ایران میآمدند، در رستوران مورد علاقهشان، «سورن» با هم قرار ناهار میگذاشتیم. میگفتند من به خاطر دوری از ایران غمگینم و من پاسخ میدادم برگردید ولی برایشان مشکل بود. قبل از سفر آخرشان هم دوباره یکدیگر را دیدیم و ایشان گفتند در آمریکا هم کار میکنم ولی روح دکورهای شما را ندارد. بخصوص آخرین کارمان که نمایش «در اعماق اجتماع» نوشته ماکسیم گورکی را سال ۵۹ کار کردیم. آن زمان جنگ ایران و عراق شروع شده بود ولی هنوز بمباران به تهران نرسیده بود اما خاموشی داشتیم و ایشان گفت چه کنیم که گفتم با فانوس کار میکنیم. اتفاقا شبهایی که با فانوس کار میکردیم، تماشاگران ببشتری میآمدند.
او با اشاره به دیگر ویژگیهای محمد کوثر اضافه میکند: مردی بود بسیار باسواد و در همه زمینهها شعور اجتماعی بالایی داشت. به نقاشی و مجسمهسازی احاطه و به زبانهای انگلیسی، ایتالیایی و فرانسوی تسلط داشت. کارگردانی عجیب و غریب بود اما متاسفانه مانند تعدادی دیگر جلای وطن کرد در حالیکه در غرب خبری نیست!
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.